مجموعه کسانی که در انجمن هستند به نظرم تصمیم گیری درستی را نمی توانند داشته باشند. نمیدانم دلیلش این است که ضعف در مدیریت دارند یا دلایل بسیار متعدد دیگری از بیرون وجود دارد.
به گزارش بادیجی ، حامد عزیزی گوینده نقش اول انیمیشن فیلم شاه است. او نقش شاد فیل را در این اثر بسیار محبوب و دوست داشتنی به خوبی ایفا میکند. وی در طول دو دهه فعالیتش، در دوبله بسیاری از انیمیشنها حضور داشته است. عزیزی به دلیل گویندگی شخصیت پو در مجموعه پاندای کونگفوکار به یکی از گویندههای محبوب انیمیشن بدل شد. وی از سال 84 تا فروردین 88 عضو انجمن گویندگان جوان بوده است ولی به دلیل اختلافات وی با مهرداد رئیسی مدیر انجمن گویندگان جوان از اون گروه جدا شد و اکنون نیز از اعضای انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم خانه سینماست. بخش پایانی قسمت نخست گفتگو به آسیب شناسی واحد دوبلاژ سیما میپرداخت و روند آسیب شناسانه قسمت اول گفتگو در تبادل نظر با عزیزی همچنان ادامه خواهد داشت. (علاقهمندانی که تمایل به مرور فایل مکتوب ندارند، فایل تصویری گفتگو را در میانه متن مصاحبه دنبال کنند)
* از هم گسیختگی و هرج و مرج در دوره اخیر مدیریت واحد دوبلاژ به شکل وحشتناکی افزایش پیدا کرده است، این آشفتگی در واحد دوبلاژ چگونه سامان پیدا میکند.
هرج و مرج در واحد دوبلاژ همیشه وجود داشته اول آقای «ک.م» میآید بعد ترازنده می آید و بعد آقای مجتبی نقیئی مینشینند بر مسند ریاست. قاعدتا آقای مجتبی نقیئی وارث سرزمین آبادی نیست و قاعدتا ما نمیتوانیم بگوییم که این مدیریت هفت هشت ماهه و یکساله آقای مجتبی نقیئی میتواند یک سیستم هشت سال رنده شده را آباد کند.
*و مهاجرت گویندگان ممکن است دوباره تکرار شود.
بله و مدیریت قبلی واحد دوبلاژ، بزرگترین و موثرترین نقش را در مهاجرت داشت. یکی از چیزهای اعجاب انگیزی که من شنیدم و مدرکی دال بر آن ندارم و نمیدانم این کار را کردند یا خیر اما شنیدهام را مطرح میکنم. در دوره مدیریت «ک.م» پرونده سازی برای گویندگان باب شد. یعنی کسی با یکی دچار مشکل می شد، میرفته از طریق دفتر دوبلاژ پرونده او را الی الابد میبسته. شما خودتان را بگذارید جای نفری که تمام شغل و زندگیاش هفت- هشت، ده سال این بوده، بیمه هم بوده و یک روز صبح بگویند که خداحافظ و دیگر اینجا برای ادامه همکاری نیایید.
*در واقع کسانی که رفتند جم اخراجیهای واحد دوبلاژ بودند و هیچ کس هم در جریان این ماجرا نبود.
بخش بزرگی از آنها بلاتکلیفان امور دوبلاژ بودند.
*این که ما شنیدیم حتی در زندگی بعضی گویندگان دخالت می شده چقدر صحت دارد؟
در مورد این مسئله از نزدیک چیزی ندیدم و این چیزها متکی بر شنیده هاست. من هم شنیدم و چیزی که از نزدیک بخواهی لمسش کنی، نیست. به نظرم در یک مقطعی تصمیم بر این بود که گویندهها را کانالیزه کنند و آنها را حذف کنند. مجدد این خط فکری بعد از رفتن آقای ترازنده در سال 1390 تا رفتن آقای میلانی انگار یک خط فکری دوباره پررنگ شد. من مخصوصا از کلمه انگار استفاده میکنم که هیچ بار حقوقی نداشته باشد. به نظرم این خط فکری مقداری پررنگ شد که عده ای را نیاوریم و خانه نشین بشوند مثلا منوچهر اسماعیلی گزیده کاری کند.
*منوچهر اسماعیلی گوینده محبوب بزرگان مملکت است، ولی الان در تلویزیون ما اصلا جایی ندارد.
الان که شما این مسئله را مطرح میکنید، میگذارند پای سلامتی ایشان. ولی اینکه میگویند نیستند و به علت کهولت سن و مشکل تندرستی نیامدند، نیست. ولی آن مقطع و قبل از آن منجر به خانه نشینی آقای خسروشاهی شد. مثلا برای من که سینما را در دهه 60 چه دفاع مقدس و چه سینمای ایران و چه سینمای خارج را با هدایت خسروشاهی میدیدم چنین در دوران پرتلالوئی باید خانه نشین باشد.
آقای ناصر طهماسب، آقای جلال مقامی و خیلی از آقایان و خانم ها الان در تلویزیون نیستند. هر وقت هم در مورد این مسئله صحبت کنید متاسفانه یک چیز عجیبی باب شده و میگویند: ای آقا، اینها تا چه زمانی می خواهند کار کنند. مثل اینکه بگوییم آقای فرشچیان تا چه زمانی میخواهد تابلو بکشد. این حرف چه معنی دارد؟ کسی که هنرمند است، هنرمند است تا زمانی که اذن خداوند بر حیاتش پا برجاست باید از هنرش استفاده کند. این بزرگان تواناییهایی دارند که از قاطبه جامعه جدا افتادهاند، تا زمانیکه می شود باید از آن استفاده کرد.
*آقای خسروشاهی خیلی هم تندرست هستند.
بله هم توانشان خوب است و سلامت هستند و این شگفت انگیز است که مثلا ایشان در رسانه ملی نباشند. خیلی دلایل بهم پیچیده است. یعنی من نمیتوانم بگویم آقای مجتبی نقیئی نمی خواهد آقای خسروشاهی بیاید. نه اتفاقا چرا تا آنجایی که من می دانم و اخبار واثق دارم ایشان خیلی هم مشتاق بوده به اینکه همکاری داشته باشد، اما دلایل دیگری ممکن است وجود داشته باشد که مانع از این مسئله بشود. آن دلایل به حدی مافیایی و درهم پیچیده است و کانون های تصمیم گیری را زیاد کرده ،حالا این را من می خواهم بگویم که این کانون های تصمیم گیری باعث چه اتفاقی شده.
*کانونهای تصمیم گیری از دل خود انجمن؟
بله کانون های تصمیم گیری که حرف واحدی از داخل آن در نمیآید و نمیتواند یک تصمیم را تئوریزه کند یا نمی تواند یک تصمیم درستی بگیرد.
*این مسئله به ریاست فعلی انجمن هم برمی گردد. اصلا ریاست انجمن در حال حاضر ریاست هم میکند. جناب آشتیانی پور به شکل تعارفی فکر کنم رئیس انجمن هستند.
مجموعه کسانی که در انجمن هستند به نظرم تصمیم گیری درستی را نمی توانند داشته باشند. نمیدانم دلیلش این است که ضعف در مدیریت دارند یا دلایل بسیار متعدد دیگری از بیرون وجود دارد. کانونهای تصمیم گیری متعددی که وجود دارد منجر به این اتفاق شدهاند. منجر به این شده که انجمن گویندگان و سرپرستان فیلم میگوید که ما تمرکزمان را فقط در سازمان صدا و سیما میگذاریم. سازمان صدا و سیما را از دست ندهیم. وضعیت معیشتی بچه هایی که دارند کار میکنند دچار تزلزل نشود.
*تصور کنید همکاری که در شبکه نمایش خانگی اتفاق افتاد و گویندهها اعتصاب کردند و فعالیت نکنند. آن وقت رسانه ملی هزینههای بیخودی که در مورد برخی سریالهای بیخاصیت و بی سرو ته را قطعا سمت دوبله روانه خواهد کرد. دوبله هنر مهمی برای صدا و سیماست طی بیست اخیر از دهه 70 در سمت مدیر واحد دوبلاژ نادیده گرفته شده است. سازمان نباید گوینده هایش را از دست بدهد نه گویندهها سازمان را.
از این منظر درست است و حق با انجمن است. من هم آنجا بودم. میگفتم یک عده ای از آن بچهها بالاخره معیشتشان از اینجا دارد تامین میشود کاری نکنیم که این در فرآیند ناخوشایندی قرار بگیرد. از آن طرف هم باید از این منظر نگاه کنیم که صدا و سیما به این طیف هنرمند و کاربلد نیازمند است پس ما نباید احساس کنیم که سایه چماق بالای سر ماست. این درگیر شدن برای معیشت منجر به یک اتفاق عجیبی شده. یعنی وقتی من از آبان 96 از دوبله فاصله گرفتم و آمدم بیرون سعی کردم کسب و کارم را سر و شکلی بدهم در همین حوزه دوبله و فیلم و کار سینمایی وقتی نگاه کردم دیدم ما از بازار دوبله ای که فکر می کردیم 60 -70 درصد آن در اختیار انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم است، سهم ما 15 تا 20 در صد است. یعنی الان وسعت گروههای غیر انجمن و ثبت نشده بسیار گسترده شده است.
وجه خنده دارش اینجاست که ما متوجه شدیم گروههای فعال غیر انجمنی که تصور میکردیم غیرقانونی هستند دیدیم که تماما با مجوز هستند و ارشاد هم حمایتشان میکند و ارشاد اصولش این است که جوان ها باید مشغول باشند و کارآفرینی وجود داشته باشد. این سیاست دولت است. سیاست دولت این است که گروههای غیر انجمن بیکار نباشند اگر هم می توانند کاری را تولید کنند انجام بدهند .متوجه شدیم که تعداد زیادی هم مجوز داده شده و سهم تلاش هر ساله ما برای هدایت یک جریان به مجموعه انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم طی دو سه سال تبدیل به 15 درصد شده .اینکه دارم می گویم به جد عرض میکنم.
*بعد از مرگ سعید کریمیان گروه های دوبلاژی که از ایران رفته بودند، برگشتند؟
آن اتفاقی که در اردیبهشت پارسال افتاد منجر به این شد که سرو شکل تیم هایی که داشتند در GEM کار میکردند آن انسجام و اتحاد لازم را نداشته باشند. من نمیدانم گویا یکسری از آنها را برده بودند در کشور ترکیه که بازی کنند. نمیدانم به چه دلیلی از مالزی و بعد سر از ترکیه درآوردند. به هر حال دیگر آن شکل قبل را نداشت. گویی که عده ای به دلیل مسائل داخلی GEM کنار کشیده بودند، گروهی ماندند و گروهی را ما متوجه شدیم که برگشته ایران.
*کارمندان و گویندگان GEM الان در ایران فعالیت میکنند؟
بله، الان به شدت مشغول فعالیت در یکی از بزرگترین کنسرسیوم های IPtv هستند و حجم کل آن سیستم iptv معادل 70 درصد بازار دوبله میشود. من به چند تا مقطع قبل از آن اشاره کنم که شما ببینید اصلا به چه دلیلی اتفاق افتاده است. اینها برگشتند به کشور. من نمیدانم برای بازگشتشان مجوزی داشتند یا نداشتند من اطلاعی ندارم و کاره ای هم نیستم که بخواهم از آن سر در بیاورم. یا ممنوع الکاری باید بخورد باز ما نمیدانیم و هیچ اظهار نظری در مورد اینکه ممنوع الکار کردند یا نکردند هم نمیکنم. من شنیدم که دوستان رفتند گفتند که ما میخواهیم برگردیم و در انجمن به فعالیت سابق خودمان ادامه بدهیم که مخالفت کردند. حق هم دارند شاید بگویند که شما چطور سه سال چهار سال با شبکه معارض کار کردید ما دلیلی نمی بینیم که با شما همکاری کنیم و از آن نظر حق داشته که بگوید که شما را راه نمی دهیم و کار نمیکنیم. پس این چگونه از یک سیستمی سر درآورده که این حجم اطلاعات و محتوا دارد دوبله و آماده سازی میکند من در مناقصه آن شرکت بودم. خودم هم در جزو شرکت کنندگان آن مناقصه بودم و من با خفت شکست را تحمل کردنم و آمدم بیرون. اما بازگشتگان از GEM دارند کار می کنند. یعنی همان دوستانی که در آن شبکه کار میکردند، دارند در ایران کار میکنند و همان فیلمی که اینجا دارد دوبله میشود از جم پخش میشود. وقتی یک نهاد یک سیستم انجمنی پر قدرت که حواسش به همه چیز باشد وجود نداشته باشد به راحتی این اتفاق در سیستمش می افتد و در شرایطی که درگیر قوت نیروهایش در صدا و سیماست بازار بیرون از صدا و سیما را که شاید خیلی به لحاظ مالی بهتر و به صرفه تر باشد به این شکل از دست میدهد. چرا من باید بابت این مسئله بجنگم و هشت سال وقت بگذارم که پس بگیرم. دلیلی که من گفتم منجر به دلسردی می شود همین مسئله است.
*مسئولین فرهنگی متولی امر به این رفت و برگشت ها از GEM به قلب پایتخت آگاه هستند؟
اصلا فکر نمیکنم که آگاه باشند. اصلا آن مسئول IPTV نمی داند GEM چیست؟ شاید به گوششان رسیده باشد که GEM چیست ولی تعمدا این کار را نکردند. اما آنها از این فرصت استفاده و رخنه کردند. رفتند و دارند کار میکنند. مال مردم هم که اینجا سر از آنتن جم ماهواره در می آورد. مگر ممکن است ارتباطی وجود نداشته باشد و فیلم روی آنتن برود.شبکه ONYX (یکی از شبکههای زیر مجموعه GEM) که خودش دسترسی به آن متریال نداشته، حالا آن کسی که اینها را آورده فکر کرده، فکر کردهبا پیمانکاری بسته ،بی اطلاع از اینکه این پیمانکار اصلا سابقه این کار را داشته و دارد با مال و اموالش این کار را می کند.
امروز که من دارم با شما صحبت می کنم، دلم سوخت به حال آن هشت سالی که وقت گذاشتم. می بینم همه چیز رفته، ماییم با یک VOD دارای مجوز، یعنی انجمن است با یک vod دارای مجوز که این یک نفر دارد در یک استودیویی کار میکند و خیلی هزینه ها را از جیب خودش میدهد که آن بار آن یک VOD را به سرانجام برساند و 14 موسسه VOD و IPTV وجود دارند که هیچ سفارشی به این سیستم نمی دهند. چرا باید همچین کاری بشود ووضعیت دوبله باز برگردد همان شرایط رخوت قبل از سال 88 که شما فرمودید. امروز هم که من اینجا نشستم برای این است که با شما به این جمع بندی رسیدم که بگویم اگر بناست کمکی از دست ما برمی آید، انجام بدهیم ما انجام می دهیم تا کجا؟ سیستم دولتی پس بزند؟ سیستم خصوصی را مجاب کنی که کار کند، و این می شود بلبشوی فعلی. فکر نمیکنم تا پایان سال 97 اتفاقات خوبی برای دوبله بیفتد.
*پس ارشاد در حال حاضر کلیه گروه های غیر قانونی دوبله را قانونی کرده و عملا انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم نابود خواهد شد.
به همه آنها مجوز داده، به استودیوها مجوز داده و گفته اینها جوان هستند و باید کار کنند. اتفاقا ارشاد کار درستی کرده، ارشاد گفته شما در سیستم جذبتان در انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم یک بازنگری بکنید. شاخص ها را جدا کنید و بیاورید. پاسخ این بوده که ما برای اعضای خودمان کار نداریم، چگونه در را باز کنیم.
*سال 58 بوده و سال 48 در هر دو اعتصاب انجمن همین اتفاق افتاد.
بله و الان هم هست و این دعوا دیگر جواب نمیدهد. تاریخ را اگر تورق کنید، میبینید که ابزار دوبله مثل ابزار دوبله دهه 60 و 70 نیست، آپارات نیست، میکسر نیست، الان یک کیس است و یک میکروفون و یک مانیتور. یعنی هر کسی دست توی جیبش کند، میتواند با ده الی پانزده میلیون تومان استودیوی خودش را راه بیاندازد. وقتی در این مقطع رجوع کردند به ارشاد و گفتند که آقا ما را به انجمن راه نمی دهند و درها برای ما باز نیست که بخواهیم با آنها همکاری کنیم و گرنه خیلی هم خوشحال می شویم با آنها همکاری کنیم .آنها اینطور پاسخ شنیدند، گفتند ما که نمی توانیم این وسط این ماجرا را بکشیم .ما به خودتان مجوز می دهیم بروید فعالیت کنید.
*مجوز دادید و برخورد نمیکنید که اگر الان دارد دوبله فیلم صبح تمام میشود شب از یکی از شبکه های ماهواره ای پخش می شود این تخلف به نظر نمی آید؟
قطعا تخلف است.
* عجله در اعطای مجوز به همین اتفاق منجر شد.
آنهایی که مجوز دارند این کار را نمیکنند.
*چرا این کار را میکنند ولی خودشان به عنوان دوبلور فعالیت نمیکنند. گوینده از بیرون میآید و میگوید.
این همان چیزی که من میگویم. واقعیت اتفاقی است که در سال 97 میافتد. کثرت تیمها به حدی زیاد است و سیستم به حدی غیر قابل کنترل که منجر به این میشود که سهم یک نهاد قانونی مثلا انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم از این بازار بشود یک عدد 10زیر رقمی و نقش تاثیر گذارش از بین برود.
*با همه این انتقادهایی که هست شما به عنوان فیل شاه دوباره خودت را با کار احیا میکنی؟
البته ما انتقاد نکردیم؛ سعی کردیم یک راهکار بدهیم. در مورد فیلشاه، سال 94 فکر میکنم که آقای سعید شیخ زاده و آقای محمدیان گفتند که ما پروژه ای داریم به اسم فیلشاه که روی ریل پیاده شده و استوری بوردها هم خورده و می خواهیم کار کنیم. با موضوعیت شخصیتی به نام شاه فیل که شاه فیلهاست و هیچ تصویر سه بعدی رندر گرفته نشده بود نداریم. خروجی گرفته نشده بود، البته شخصیتها طراحی شده بودند روی کاغذهای دو بعدی. استوری بورد پلانهای کلیدی هر سکانس کشیده شده بود و تایمینگ هر سکانس مشخص شده بود. من آمدم با سعید شیخ زاده نشستیم و با حضور آقای محمدیان کار را استارت زدیم. من فکر می کردم که یک فیلم سینمایی کامل دارم می بینم. یعنی آن تایمینگی که محمدیان کرده بود پلان به پلان و مجموع یک سکانس را که در آورده بود به علاوه موسیقی متن انتخابی خودش که فضا را برای گوینده کامل مشخص و روشن بکند، یک تجربه بسیار بسیار عجیب و خوب بود. من قبل از آن خیلی کار ایرانی کرده بودم، اکثرا آماده بود. الان مثلا مجموعه دیرین دیرین را می بینند سال 87 با علی درخشی یک کاراکتر پدر را میگفتم و یک بچه وزه داشت که شیطانی میکرد برای آتش نشانی تهران که در مورد چهارشنبه سوری بود. در مورد اینکه بچهها دقت کنند. همه اینها آماده بود یا مثلا یک رندر کوچک و خوشگلی را گرفته بودند و مینشستیم و میگفتیم. ولی اینکه پروژه ابعاد سینمایی داشته باشد، قبلا محمدیان پروژه شاهزاده رم را کار کرده بود با خانم شیرزاد و آقای طهماسب. نمیدانم چگونه کار کرده بود ولی وقتی آمد داخل دیدم که استیل کار، سرو شکل کار شسته و رفته با استاندارد جهانی را دارد یعنی کارگردان اشراف به موضوع، اشراف به پلان ها، اشراف به همه چیز… و رفتیم و دو روز فقط کار من طول کشید.
*سعید شیخ زاده چگونه تو را انتخاب کرد، محمدیان چگونه اوکی داد؟
من فکر میکنم محمدیان هورتن را دیده بود و بارها با شیخ زاده صحبت کرده بودند که کاراکتر فیلشاه یک هورتن است اما در یک قالب ایرانی. شیخ زاده گفت من هورتن را دیدم آقای محمدیان می خواهد این را در بیاورد، ولی یک کار جدید باشد. هورتن خیلی فلسفی حرف می زد. این مقداری دست و پا چلفتی و خنگی اش باید غالب بشود. از یک جایی از داستان متحول می شود و اداره امور فیلها را که دارند می روند به حبشه در دست میگیرد. در آن مقطع آقای بهرام زند که خدا رحمتشان کند، آن روزها حالشان بهتر بود، تشریف آوردند خانم شکوفنده و گویندههای دیگر هم بودند، اردشیر و میرطاهر مظلومی هم بودند. کار من دو روز زمان برد. متن را که نگاه میکردم سعی می کردم، زیاد فاصله نگیرم از آن چیزی که آقای محمدیان میخواست، چون گفت که نمیخواهیم شوخی زیاد در آن غالب باشد. روی همان فیلمنامه برو.
*من از سینما آمدم بیرون نمی دانستم که شما شات فیل را گفتی و این برای شما یک دستاورد است.
بله یک تیپ جدید بود یک حالتی بود کمک آقای محمدیان و کمک سعید از شناخت شخصیت منجر به این شد که شخصیتی را در بیاوریم که آب توی دهنش لف لف می کند و هم یک دست و پا چفتی و بلاهت مزمنی در لحنش هست و یک کاری که سعید کرد این بود که از سکانس های میانی فیلم شروع کرد. سکانس های میانی را گرفتیم، دو سه تا سکانس گرفتیم ،وقتی تیپ در آمد ،شروع کردیم به گفتن. آن سکانس ها را هم تکرار کردیم
*دقیقا دارید انیمیشن های خارجی را یاد آوری می کنی که اول شخصیت می گوید و بعد سوار تصویر می کنند.
من پیش خودم می گفتم که فکر نمی کنم محمدیان که از پس این ماجرا بربیاید. این همه دیالوگ و چینش دیالوگ ها کنار هم. چون چینش دیالوگ ها را حسین مطمئن زاده انجام داد. یعنی فینال آن صداهای برداشته شده را با تیکهای مختلف کشید، داد صداگذاری و میکس . ریتم را که روی مانیتور حسین می دیدم می گفتم که محمدیان در نمی آورد و صداها چفت نمی شود . من پوستر فیلم را دیدم گفتم یک نمایی از ماداگاسکار است با کاراکتر فیل تمام شد و قرار بود به جشنواره فیلم فجر 95 برسد که نرسید. قرار شد به جشنواره 96 اصفهان برسد، نرسید. من هیچ پلانی از آن ندیدم تا اولین آنونس را که دیدم حیرت کردم. یعنی خروجی را که دیدم حیرت کردم البته تا زمان جشنواره فیلم فجر که با خانمم و دخترم در کاخ کتاب فیلم را دیدیم.
*دختر شما فکر می کنم هفت سالش باشد وقتی فیلم را دید چه واکنشی داشت؟
اسم دخترم باران است شب اکران در پردیس ملت من نبودم. خود سعید (شیخزاده) رفت و آنجا محبت کرد و اسم برد. فرش قرمز هم گرفتند که خورد به چهارشنبه سوری و خورد به دوبله های شب عید و سرمان خیلی شلوغ بود .من رفتم در جشنواره و فیلم را دیدم بسیار فیلم عریضی است یعنی باز است یعنی به لحاظ تکنیکی خلق رنگ ها و نورپردازی چون من معادل خارجی اینها را دیدم. به نظر من از لحاظ فنی بسیار خوب بود. آن چیزی که من دیدم روی پرده خیلی جالب توجه بود یادم نبود که دیالوگ هایی را گفتم که در قالب محمدیان نباشد بعد بعضی جاها که دیدم مردم می خندند. دیدم این همان چیزهایی بود که با آقای محمدیان سر گفتن آن به توافق رسیده بودیم، وقتی تمام شد گفتم شاید بیشتر از این کارها کرده بودم. یعنی کاش در دیالوگ هایم بیشتر خندانده بودم چون می شد و جا داشت .
*خیلی فیلم خوبی شده بود بخشی به خاطر دوبلهاش. وقتی مسئولین فیلم را می بینند وقتی به آن افتخار می کنند که تولید ملی است در حوزه انیمیشن به این فکر نمی کنند که این تولید ملی یک دوبلوری نیاز دارد که در طول سال، غیر از این کار انیمیشن، شکمش سیر باشد زندگی اش برقرار باشد.
ما نیاز به حمایت مسئولین داریم ولی این مسئله نیاز به این هم دارد که خودمان مقداری هوشمندانه تر در مواجهه با مسائلی که اتفاق می افتد برخورد کنیم. نمی شود که همه اش کاسه ای را سمت مسئولی بگیریم یا چشم نیاز داشته باشیم به اینکه کرشمه ای از سمت مسئولی در ارشاد یا مسئولی از صدا و سیما به ما بشود تا ما بتوانیم که وضعیت معیشتی یک تعداد گوینده را که دارند ارتزاق حلال می کنند، جان می گذارند و مایه می گذارند اینگونه تامین کنیم.
یک بخشی هم برمی گردد به این که اگر 50 درصد هم مسئولین خوب برخورد می کنند و نگاه سازنده داشته باشند. 50 درصد هم در مواجهه با مسائل روز که اتفاق می افتد خودمان هم کمی هوشمندانه تر برخورد کنیم. اگر قوانین عجیب غریبی داریم که مربوط به دهه 40 است آن ها را باید جمعش کنیم .ما ترس داریم از سیاست درهای باز که در کشورهای بزرگ اتفاق می افتد، حالا ما می خواهیم این قاعده و قالب را در یک کار و شغل کوچک همان طور که در بازار تهران یا در انجمن بازیگران یا در انجمن تهیه کنندگان اتفاق می افتد پیاده کنیم. این به دلیل این نیست که ما فرصت را برای خودمان می خواهیم مغتنم بدانیم و جیب خودمان را پر کنیم. این گامی است که برمی داریم و می گوییم برداشت این گام منجر به باز شدن و گشوده شدن سفره شده. حالا جناب مسئول شما آن گوشه چشم پر عطوفت را به مجموعه گوینده ها ارائه بده. من عرضم این است که ما نمی توانیم همیشه طلبکار باشیم از دولت هایی که می آیند. از ارشادی هایی که می آیند و همیشه یک نگاه طلبکارانه انگار وجود داشته این را باید به نظرم در سال 97 باید تغییری در آن بدهند هر وقت این اتفاق افتاد بعد می توانیم بگوییم در تولید ملی باید کمک هم بکنند که مطمئن هستم کمک می کنند اما اینکه در را محکم ببندیم و سیستم را بسته نگه داریم و بگوییم ما اینگونه هستیم و شما کمک کن این در نمی آید.
انتهای پیام/
نظرات کاربران