حتما برای شما هم پیش آمده است که حین گشت و گذار در اینترنت با پیام شرکت های سرویس دهنده اینترنت در مسدود بودن دسترسی به یک سایت برخورد کنید…
به گزارش خبرنگار بادیجی، متاسفانه باید اعتراف کنیم که واژه فیلتر و فیلترینگ در کشور ما، واژه هایی آشنا برای کابران ایرانی به شمار می رود؛ شاید بتوان گفت کسی نیست که به اینترنت مراجعه کرده و صفحه پیوندها سد راهش نشده باشد؛ از همین رو می خواهیم در این گزارش به بررسی این اتفاق در کشورمان بپردازیم.
تاریخچه فیلترینگ
سال 1380 بود که رهبری انقلاب ابلاغیه سیاست های کلی شبکه های اطلاع رسانی رایانه ای را به سید محمد خاتمی؛ رئیس جمهور وقت ایران صادر کرد؛ این در حالی است که علیرغم مخالفت مخابرات و دولت او با قانونگذاری پیرامون اینترنت در خارج از مجلس، شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب قوانین مربوط به اینترنت از جمله فیلترینگ پرداخت.
در سال 81 فیلترینگ جدی تر از قبل پیگیری و کمیته ای برای رسیدگی به این امر شامل نمایندگان وزارت اطلاعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، صدا و سیما ، دبیرخانهٔ شورای اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی تشکیل شد که در اولین گام نام ۱۱۱ هزار سایت ممنوعه را به شرکتهای تأمین خدمات اینترنتی ارائه داد.
در واقع آنچه هدف فیلترینگ عنوان شد جلوگیری از دسترسی کاربران ایرانی به سایت های مغایر با قوانین و سیاست های جمهوری اسلامی بود؛ کاربران ایرانی تا سال 88 در صورت وارد کردن نشانی سایت های فیلتر شده، با این پیغام رو به رو می شدند: «مشترک گرامی! دسترسی به این سایت امکانپذیر نمیباشد».
از سال 89 به جای پیغام ذکر شده، صفحه ای به نام پیوند ها که شامل آدرس چندین سایت گزینشی بود به کاربران توصیه می شد که این اقدام بازتاب های منفی بسیاری به دنبال داشت.
رشد روز افزون سایت های فیلتر شده در ایران
مطابق مصوبه گفته شده، به مرور سایت های بسیاری به دایره گسترده سایت های ممنوعه و فیلتر شده اضافه شدند و هر روز دست کاربران ایرانی از رسیدن به اطلاعات آزاد کوتاه تر از قبل می شد تا جایی که ایران در بین تمامی کشورهای دنیا رتبه ششم را در این مسیر به خود اختصاص داد.
مطابق آمارها، کشورهای بلاروس، میانمار، چین، کوبا، مصر، ایران، کره شمالی، عربستان، سوریه، تونس، ترکمنستان، ازبکستان، و ویتنام از بزرگترین فیلتر کنندگان اینترنت در جهان هستند.
در تصویر بالا مشاهده می کنید که ایران با رنگ سیاه، به معنای فیلترینگ بسیار زیاد نشان داده شده است.
چه کسی مسئول فیلترینگ است؟
کاربران فضای مجازی مسئولیت فیلتر سایت ها را به وزارت ارتباطات و اطلاعات ربط می دهند در حالی که درصد بسیار کمی از تصمیم گیری در حوزه فیلترینگ بر عهده این نهاد است.
در واقع باید بدانیم که کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه از سال 88 در پی تصویب قانون جرایم رایانهای در مجلس شورای اسلامی، این مسئولیت (فیلترینگ) را به عهده گرفته است.
اعضای این کار گروه 12 نفره شامل دادستان کل کشور (رئیس کارگروه)، رئیس یا نماینده سازمان صدا و سیما، فرمانده نیروی انتظامی، یک فرد خبره در فناوری اطلاعات و ارتباطات به انتخاب کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، یک نماینده عضو کمیسیون قضائی و حقوقی به انتخاب این کمیسیون به تائید مجلس شورای اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، نماینده دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزرای اطلاعات، فرهنگ و ارشاد اسلامی، دادگستری، ارتباطات و فناوری اطلاعات، علوم تحقیقات و فناوری، آموزش و پرورش یا نمایندگانی از این وزرا هستند.
بنابراین مطابق این لیست واضح است وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که نهایتا دو عضو دارد و از آن جاییکه تصمیمات کارگروه با اکثریت نسبی حاضران معتبر خواهد بود، نهایتا تنها یک سهم از کرسی تصمیم گیری های این نهاد را به خود اختصاص خواهد داد.
دلایل اصلی فیلترینگ در جهان چیست؟
بـه گـزارش بـادیجی، در برخی کشورها دسترسی آزاد به اطلاعات از طریق فضای مجازی، انتقادات بسیاری را در پی دارد؛ در واقع مخالفان آزادی اطلاعات به دو گروه تقسیم می شوند.
یک گروه نسبت به مطالب و محتواهای غیراخلاقی اینترنت شکایت دارد و دسته دیگر حاکمیت هایی هستند که علاقه ای به شنیدن صدای مخالف خود را ندارد.
فیلترینگ، توهین به شعور کاربران
آنچه این روزها در دایره فضای مجازی ایران رخ می دهد، از حد و حدود اعتدال خارج شده و اعمال سلیقه حزبی، سیاسی و فرهنگی را شامل می شود.
در ایران می توان گفت فیلترینگ ابزاری جهت یک سویه کردن اطلاع رسانی به شهروندان، به حساب می آید و دسترسی آنها را به پدیده بزرگ و جهانی اینترنت محدود می کند.
در واقع آنچه رخ می دهد دسترسی مردم به اینترنت محدود یا به عبارتی دیگر اینترنت سلیقه ای است که عموما همسو با جامعه نیست.
به دنبال اعمال سلیقه های متعدد روند فیلترینگ از مسیر اصلی خود خارح شده و حقوق شهروندی افراد را تحت تاثیر قرار داده است؛ انتظار کاربران و شهروندان این است که فیلترینگ در جهت تامین حقوق جامعه و سالم سازی محیط اینترنت باشد.
پس وقتی فیلترینگ از این هدف دور شده و مثلا در جهت تامین حقوق حزب یا گرایشهای سیاسی و فرهنگی خاصی باشد، نبایستی انتظار دفاع از آن را داشت.
فیلترینگ می تواند پای را از آنچه گفته شد فراتر نهد و به سمت سایت های مفید با مطالب علمی که مورد نیاز محققین، دانشجویان ، اساتید دانشگاه و معلمین است، سوق پیدا کند.
در واقع تبعات فیلترینگ می تواند گریبان گیر جامعه دانشجویی و محققین شود و روند ارتباط صحیح در مسیر رشد علمی با جهان را متوقف نماید.
از طرف دیگر فیلترینگ افسار گسیخته کشور منجر به کندی سرعت و اتلاف وقت کاربران و محققین شده که صدمات بسیاری را می تواند به دنبال داشته باشد.
همچنین کاهش ارتباط مفید با سطح فضای مجازی، دیواری آهنین در مسیر رشد علمی، تجارت بین المللی، گفت و گو و ارتباطات بین المللی و … را به دنبال دارد و می تواند باعث تضعیف حوزهٔ فناوری اطلاعات و کاربردهای آن در بخش تجارت شود.
تمرین قانون شکنی
فیلترینگ بی ضابطه همان طور که گفته شد، محدوده آن حتی سایتهای علمی را نیز در برگرفته و باعث شده است بیشتر ایرانیان با استفاده از فیلترشکن هر روزه تمرین قانون شکنی کنند.
نکته مهم این است که این تمرین قانون گریزی که مسئولان مسبب آنند چه بلایی بر سر جامعه میآورد؟ نکته مهم دیگر میلیاردها تومان هزینه ای است که سازندگان این فیلتر شکن ها به جیب می زنند و علاوه بر تبلیغ بی قانونی، ضرر اقتصادی بسیاری نیز به بار می آورند.
سخن پایانی
بعید است هیچ ذهن سالم و شهروند متعهدی وجود داشته باشد که مخالف فیلتر سایت هایی با محتوای غیر اخلاقی باشد؛ آنچه امروزه شاهد آن هستیم این است که افراد بسیاری با سن و سال کم به وفور از اینترنت بهره مند می شوند.
به همین منظور فیلتر سایت های غیر اخلاقی با محوریت پورن می تواند گامی موثر در جهت دستیابی به جامعه سالم بردارد اما آیا امروزه این حجم از فیلترینگ این مهم را محقق ساخته است یا بالعکس؛ فیلتر بی حد و مرز سایت ها دلیل خوبی برای استفاده از فیلترشکن های متعدد را فراهم آورده است؟
آیا دیگر می توان به نوجوان امروزی خرده گرفت که چرا در گوشی یا لپ تاپ خود فیلترشکن دارد؟
آیا اگر فیلترینگ در راه درست کار خود را شروع و ادامه می داد باز هم دست به دست شدن انواع فیلترشکن ها دلایل منطقی به دنبال داشت؟
سوالهای بدون جواب این روزها زیاد است. کاش به جای کاربران فضای مجازی، مسئولین از خود سوال می کردند که نتیجه 16 ساله سیاست گذاری فضای مجازیشان جامعه ما را به کدام سو کشانده است…
گزارش از مژان فدایی
انتهای پیام/
نظرات کاربران