عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران می گوید: «اگر ظرفیتهای جدید مالیاتی شناسایی شود، 30 درصد به درآمد مالیاتی کشور افزوده خواهد شد.»
به گزارش بادیجی به نقل از ایسنا، «راه خروج از رکود چیست؟» این روزها بحثهای زیادی درباره این سوال مهم میشود و در کنار آن، اقتصادیون نیز راهکارهایی را ارائه میدهند. برخی از کارشناسان معتقدند نقدینگیای که در جامعه وجود دارد، باید به صورت هدفمند به بخشهای مولد اقتصادی هدایت شود. به باور آنها، یک عامل تعمیق رکود در کشور، عدم تزریق هدفمند نقدینگی در جامعه بوده است. در این خصوص، سعید اشتیاقی، عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران میگوید که «ما باید نگاه ساختاری به اقتصاد کشور داشته باشیم.» البته به اعتقاد وی، «تغییر ساختارها خیلی زمان میبرد، چون بیشتر از نگاه یک دولت چهار ساله است.» به گفته اشتیاقی، «ما اگر بتوانیم زیرساختها را اصلاح کنیم تا قیمت تمام شده کاهش یابد، در خروج از رکود و به راه افتادن بازار کمک خواهد کرد.» آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگوی خبرآنلاین با سعید اشتیاقی، عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران است.
اقتصاد ایران در حال حاضر با ركود مواجه است؛ ركودی كه با وجود تلاشهای دولت و به دلیل آثار منفیای که در حوزه اقتصاد از دولت قبل برجای مانده، هر روز عمیقتر میشود؛ اگرچه نرخ رشد اقتصادی نیمه امسال 7.4 درصد اعلام شده است. به نظر شما راه خروج از رکود چیست؟
ببینید، شاید نرخ رشد اقتصادی افزایش یافته است، اما بهبودی در فضای بازار کشور دیده نمیشود، اگر هم نرخ رشد اقتصادی بهبود پیدا کرده، به دلیل افزایش درآمد نفت و تولید نفت بوده است.
ما اگر رکود را بخواهیم به صورت ریشهای بررسی کنیم، دلیل آن این است که دولت با یک نگاه ساختاری نقدینگی را به صورت هدفمند در جامعه تزریق نکرد. وقتی که نقدینگی بالایی در جامعه وجود داشته باشد و در مقابل، تقاضا نیز نباشد، دقیقا رکود شکل میگیرد. به این صورت که واردکننده کالای خود را به بازار میآورد، اما تقاضایی برای آن وجود ندارد. در زمان آقای احمدینژاد حجم نقدینگی به شدت افزایش یافت و در کنار آن، شاهد تورم بالا بودیم. این موضوع یک رکود تورمی در اقتصاد کشور حاکم کرد. به همین دلیل من معتقدم نقدینگی باید به صورت هدفمند در اقتصاد کشور تزریق شود.
ما چندین دوره رکود را شاهد بودیم و آخرین دوره رکود، تقریبا از سال 1390 و با منفی شدن رشد اقتصادی شکل گرفت. به نظر شما اجرای قانون هدفمندی یارانهها در ایجاد رکود چقدر اثر داشت؟
نمیشود گفت هدفمندی یارانهها به صورت صددرصد در ایجاد رکود موثر بود، اما یک دلیل رکود فعلی کشور است. یارانههای نقدی به صورت غیرهدفمند در میان مردم توزیع میشده و میشود. البته الان تعداد یارانهبگیران کمتر شده است، اما با اینحال همچنان به 75 میلیون نفر یارانه نقدی پرداخت میشود.
ما باید نگاه ساختاری به اقتصاد کشور داشته باشیم؛ البته تغییر ساختارها خیلی زمان میبرد، چون بیشتر از نگاه یک دولت چهار ساله است. ما اگر بخواهیم زیربنایی یا ریشهای کار کنیم، باید ساختارها را تغییر دهیم. برای مثال، پروسه گمرکی در همه کشورها یک هفته یا 10 روز طول میکشد، اما در کشور ما این فرآیند طولانی است؛ حداقل یک تا 3 ماه زمان میبرد. در واقع اگر کالای واردکننده یک هفتهای میآمد، قیمت تمام شده پایینتر بود. ولی الان سه ماه پول تجار میخوابد. یکی از دلایلی که میگویند چرا قیمت بازار بالا رفته، همین است. در حال حاضر 10 تا 15 درصد روی کالاها گذاشتهاند. یکی از دلایل این اتفاق، دلار است، اما پروسه گمرکی هم بیاثر نبوده است، چون پول تجار خوابیده است و افراد خواب سرمایه خود را حساب میکنند. در حسابداری میگویند باید هزینه فرصت خود را حساب کنید.
به این ترتیب، ما اگر بتوانیم زیرساختها را اصلاح کنیم تا قیمت تمام شده کاهش یابد، در خروج از رکود و به راه افتادن بازار کمک خواهد کرد. از سوی دیگر، توجه به کسبوکارهای کوچک و خانگی خیلی مهم است که به چرخه مالی ملی کاری نداشته باشند. این خیلی مهم است. ولی در کنار آن، باید مدیریتی وجود داشته باشند که مالیات خود را پرداخت کنند. وگرنه عدم پرداخت مالیات، به اقتصاد کشور ضربه میزند.
شما ببینید، در حال حاضر برخی از افراد، فروشهای خوبی در کانالهای تلگرامی و صفحات اینستاگرام دارند. ما باید این چرخه را کنترل کنیم و اگر این شبکه فروش مالیات پرداخت نکند، به اقتصاد کشور آسیب میرساند.
گردش مالی این بخش مشخص است؟
خیر، چون هنوز آماری وجود ندارد. من به تازگی شنیدم کانالهایی که بیش از 5 هزار مخاطب داشته باشند، باید مجوز بگیرند. حالا کسی که میخواهد یک بقالی بزند، باید 10 نوع مجوز بگیرد. کانالهای تلگرامی با افکار مردم در ارتباط هستند. برخی کانالهای تلگرامی با فروشها و تبلیغاتی که دارند، درآمد خیلی خوبی دارند. در فروشهای مجازی، بسیاری از هزینهها کم میشود. واسطهای وجود ندارد و به طور مستقیم کالا به دست مصرفکننده میرسد.
من معتقدم این گروه باید مالیات بدهند و پرداخت این مالیات به اقتصاد کشور خیلی کمک میکند. به نظر من، این سیستم فروش در سالهای آینده به 70 درصد هم میرسد.
میگویند یکی از راهکارهای خروج از رکود، توسعه کسبوکارهای کوچک است و باید از آنها حمایت شود. ولی در کنار آن، باید به دولت نیز کمک شود و درآمد ملی ایجاد شوند. این گروه باید مالیات بپردازند یا اینکه به آنها بگوییم مجوز بگیرید و فعلا مالیات تان صفر درصد است.
شناسایی این گروه کار راحتی هست؟
من معتقدم میشود. بالاخره باید یک چارچوب و نظامی به این شبکه فروش بدهیم؛ وگرنه این افسارگسیختگی پدر اقتصاد کشور را در میآورد. درست است که میگوییم باید به سمت اینترنتی شدن و الکترونیکی شدن برویم، اما اینگونه کسبوکارها هم باید باری از روی دوش دولت بردارد و یک درآمدی برای دولت داشته باشد. در حال حاضر افراد در خانه نشستهاند و لباس از تولیدی میگیرند و در کانالهای تلگرامی و صفحات اینستاگرام میفروشند.
در لایحه بودجه سال آینده رقمی که برای مالیات برآورد کردهاند، 112 هزار میلیارد تومان است. شما فکر میکنید اگر ظرفیتهای جدید مالیاتی شناسایی شود، رقم واقعی مالیاتها چقدر خواهد بود؟
به نظر من اگر واقعا ظرفیتهای مالیاتی شناسایی شود، 30 درصد به درآمد مالیاتی افزوده میشود. ما کسانی را میبینیم که برای مثال، 7 میلیارد تومان درآمد دارند، اما هزار تومان هم مالیات ندادهاند. از سوی دیگر، جاهایی وجود دارند که کارمند دارند و بیمه رد میکنند، اما مالیات نمیدهند. خیلیها هستند که زیرزمینی کار میکنند و درآمد دارند، اما مالیات نمیپردازند.
پس مشکل ما، از نبود سیستم اطلاعاتی جامع است. مگر میشود یک شرکت، بیمه رد کند، اما مالیات خود را نپردازد!
درست است. چند سال است که میگویند سیستمهای بیمهای و مالیاتی باید لینک شوند.
در قانون اصلاح مالیاتهای مستقیم برنامهای برای شناسایی حسابهای بانکی دارد. طبق ماده ۱۶۹ مکرر این قانون، به منظور شفافیت فعالیتهای اقتصادی و استقرار نظام یکپارچه اطلاعات مالیاتی، پایگاه اطلاعات هویتی، عملکردی و دارایی مودیان مالیاتی شامل مواردی نظیر اطلاعات مالی، پولی و اعتباری، معاملاتی، سرمایه ای و ملکی اشخاص حقیقی و حقوقی در سازمان مالیاتی ایجاد میشود. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
این موضوع چند جنبه دارد.
برخی از فعالان اقتصادی معتقدند که با این اتفاق، حسابهای اجارهای ایجاد شده است.
درست است؛ قبلا کارتهای اجارهای بود، الان حسابهای اجارهای شده است. اما این نکته وجود دارد که اگر گردش حساب یک فرد خوب است، باید مالیات بپردازد؟! این دلیلی برای درآمد افراد نیست. در دنیا درست است که مردم مالیات خود را میپردازند، اما آنها خدمات خوبی هم به مردم ارائه میدهند. مردم ما میگویند ما مالیات میدهیم، اما در مقابل، شما هم به ما خدمات بدهید.
در حال حاضر اصناف از فروشهای اینترنتی یا شبکههای فروش در کانالهای تلگرامی یا اینستاگرامی مشکل پیدا نکردهاند.
دقیقا اصناف مشکل پیدا کردهاند. اما اتحادیهها هیچ کاری نکردهاند. اصناف کاری ندارند که میزان فروش این شبکههای مجازی چقدر است، اما باید ساماندهی شوند. شبکه فروش اینترنتی در کل اتفاق مثبتی در اقتصاد کشور است، اما ما باید در این زمینه سیستم آموزشی داشته باشیم. کسبه در حال حاضر مالیات میپردازند و کارگر دارند و هزینههایشان بالا است.
فروشهای اینترنتی چقدر روی فروش کسبه اثر داشته است؟
به نظر من فروشهای اینترنتی باعث شده 50 درصد فروش کسبه کاهش پیدا کند. برای مثال، بسیاری از جوانان در حال حاضر تلفنهمراه خود را به صورت اینترنتی خریداری میکنند. اگر هم میبینید 4 نفر به بازار موبایل میروند، فقط میروند که کالا را لمس کنند.
یک موضوع دیگر این است که در شبکههای فروش تلگرامی، برخی از کالاها به صورت قاچاق وارد کشور میشود.
من نمیتوانم به صورت صددرصد در این خصوص نظر بدهم، ولی چنین اتفاقی دارد میافتد.
راه کنترل شبکههای فروش اینترنتی چیست؟
اولین راهکار، دریافت مالیات است. البته ما باید مالیات را بهگونه بگیریم که دیگر کسی رغبت پیدا نکند که به سمت قاچاق برود. در عین حال، باید پروسههای گمرکی سهل شود.
نظرات کاربران