پیشبینی میشود سه تا چهار سال آینده، هوشمصنوعی و یادگیری ماشین بهطور گستردهای در سرورها و مراکز داده استفاده شود. بدین ترتیب همه اطلاعاتی که روزانه تولید میشود چه آنهایی که ما بهعنوان افراد عادی تولید میکنیم و چه آنهایی که توسط شرکتهای بزرگ و مؤسسات دولتی و غیر دولتی سراسر دنیا تولید میشوند توسط ماشین، بهطور خودکار و در هر لحظه، مورد ارزیابی و سنجش و تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت.
به گزارش بادیجی به نقل از سایت شبکه، شرکتی که قادر نباشد سختافزارهای تولیدی و بهویژه سامانههای پردازشیاش را با این روند هماهنگ کند، بهطور قطع از چرخه اصلی رقابت خارج خواهد شد. اینکه ماشینها بتوانند از رفتار ما سر در بیاورند، بفهمند چه دادههایی، چه عکسهایی، چه صداهایی، چه ویدئوهایی و چه پیامهایی را به اشتراک میگذاریم، دوربینهای مداربسته چه چیزهایی از زندگی خصوصی و اجتماعی ما ثبت کردهاند یا در ایمیلها و پیامهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر میکنیم چه اظهار نظری کردهایم، بهطور کلی حس ناخوشایندی را در ما ایجاد می کند. اما سوی دیگر این حس، این است که مجبوریم در سالهای آینده با موجودی نامریی زندگی کنیم که هم قادر است یاریگر ما باشد و هم دشمن شماره یک ما. موجودی نامریی که در همه جا حضور دارد و در حال یادگرفتن از ما است. او در حال رصد دانش ماست، هرحوزهای از پزشکی گرفته تا نجوم و آمار را میآموزد و به دریای دانش خود اضافه میکند. او مشابه ما ارتباطات عصبیای دارد که در هر لحظه این ارتباطات، بهینهسازی میشوند و دانش بیشتری را ذخیره میکنند.
شاید روزگاری ماجرای هوشمصنوعی و سامانههای خودکار تجزیه و تحلیل دادهها، بخشی سرگرمکننده از داستانهای علمیتخیلی بود اما اکنون به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شده است. هرچند خیلی از مردم این قابلیتها را بسیار کودکانه و رؤیایی میدانند، اما وقتی از نرمافزار جالبی نظیر Prisma بر روی تلفن همراه خود استفاده میکنند بهنوعی با یک سامانه هوشمند مواجه هستند. سامانهای که سبک نقاشی هنرمندان معروف را آموخته و قادر است هر عکسی را به یک نقاشی از همان سبک تبدیل کند. این تنها یک نمونه از دهها نمونهای است که ثابت میکند هوشمصنوعی همین حالا هم در میان ما است و در حال آموختن از ما.
یک دنیای مجازی که در حال آموختن از ما و پرورش قابلیتهایش است تا چه اندازه میتواند ما را به اهداف بشریمان نزدیک کند؟ پردازندههایی که برای عملکرد خود، نیاز چندانی به برنامهنویسان ندارند و قادرند خودشان بیاموزند و عمل کنند چقدر در افزایش کیفیت سطح زندگی بشر کمک خواهند کرد؟ این روزها تأثیر دادهها بر زندگی ما بهگونهای متفاوت از گذشته است. در گذشته وقتی یک سامانه پردازشی با حجم زیادی از دادههای ورودی مواجه میشد، عملکردش مختل میشد و در بهترین حالت، بخش بزرگی از دادههای ارائه شده به آن، بدون استفاده باقی میماند. اما امروزه و با فراگیر شدن سامانههای پردازشی هوشمندی که میآموزند، هر چه دادههای بیشتری به آنها عرضه شوند، عملکردشان بهتر میشود، خودشان را اصلاح میکنند و به جمعبندی بهتری از اطلاعات میرسند. حالا دیگر اقیانوس بیکران دادههایی که کاربران تولید میکنند یک تهدید نیست؛ هر چه دادههای بیشتر و متنوعتری تولید شود، سامانههای هوشمندتری هم خواهیم داشتیم. خودروهای بدون رانندهای خواهیم داشت که بهتر از همیشه در جادهها میرانند، دستیاران دیجیتالی خواهیم داشت که ارتباط بهتری با ما برقرار کرده و نیازهای ما را بهطور دقیقتری رفع خواهند کرد.
بهتازگی ویدیویی تبلیغاتی از محصولی جدید منتشر شده که قابل تأمل است. یک شرکت ژاپنی دستیار دیجیتالی را معرفی کرده است که بهصورت یک حباب استوانهای روی میز قرار میگیرد. دخترکی مجازی در این حباب زندگی میکند و بهطور پیوسته و فعال با کاربر صحبت میکند، او را از خواب بیدار میکند، اطلاعاتی از آب و هوا میدهد، برایش آرزوی موفقیت میکند، به او پیام میدهد و اظهار دلتنگی میکند و حتی با صاحبش قهوه میخورد و تلویزیون تماشا میکند. این موجود دیجیتال نمونهای بسیار ابتدایی از آن چیزی است که شاید در آینده برای فرزندان بشر به یک مورد عادی تبدیل شود. شاید سامانههای هوشمند آنقدر از دانش ما و دادههایی که تولید کردیم و روی مراکز داده ذخیره کردیم آموختند و بهره بردند که روزی، دستیاران درجه یکی برای ما شدند.
شاید ما را متقاعد کردند آنها را از حباب بیرون آوریم و در زندگی بشری خود شریک کنیم و بدتر از آن، شاید موفق شدند ما را متقاعد کنند که وارد حباب شویم؛ چیزی که واقعیت مجازی قادر است آنرا عملی کند. پردازندههایی که میآموزند و رفتار سامانه پردازشی را بر اساس این آموختهها تنظیم میکنند در کنار واقعیت مجازی، دنیای جدیدی برای ما خواهند ساخت که شاید تحققش خیلی هم به صلاح نباشد.
نظرات کاربران