بحث بر سر تضادی است که فناوریهای مبتنی بر اینترنت همانند شبکههای اجتماعی بر سر راه سیاستمداران و دولتها ایجاد کردهاند؛ فناوریهایی که از یک سو و به هزار و یک دلیل نمیتوان ندیدشان و از سوی دیگر و شاید فقط به یک دلیل نمیتوان رهایشان کرد!
به گزارش خبرنگار بادیجی، امیرعباس تقیپور؛ مدیر مسئول ماهنامه مدیریت ارتباطات در یادداشتی با عنوان «شبکههای اجتماعی؛ فرزندان ناخلف؟» نوشته است:
«مشاهدات و مطالعات از دخیل بودن شبکههای اجتماعی در تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خبر میدهند. قطعی به نظر میآید بعد از فروکش کردن هیجانات و احساسات فردی ناشی از به اشتراکگذاری مطلب، عکس، فیلم و پیداکردن دوستان قدیمی در شبکههای اجتماعی، شاهد حضور بیشتر و هدفمند گروهها در این شبکهها هستیم؛ گروههایی که شاید زمینه ایجادشان یک بهانه یا یک جرقه باشد! امکان ایجاد گروه-ها- در این شبکهها، دورهم جمع شدن مجازی افرادی را سبب میشود که در پی یافتن هدف یا اهداف مشترک هستند.
آنها راهکارها و برنامههای خود را در گسترهای وسیعتر از مرزهای جغرافیایی واقعی به اشتراک گذاشته، نتایج حاصله را تبلیغ و ترویج کرده و به اصطلاح یارگیری میکنند. نمود این گروهها در عرصههای سیاسی بیشتر است. در این حوزه، برخی گروهها به مدد بهرهگیری از قابلیتهای شبکههای مجازی -به عنوان یک رسانه- به مقابله با سیاستهایی میپردازند که با منافعشان در تضاد است و در مسیر دستیابی به خواستههایشان، فراخوان حضور خیابانی، اعتصاب و نافرمانیهای مدنی منتشر میکنند، حکومتها و دولتها را به زحمت میاندازند و فارغ از اینکه به نتیجه پایانی دلخواه میرسند یا نه، جریانساز و جهانی میشوند! خب، طبیعی است این قبیل گروهها بهرهمندی بدون محدودیت از امکانات تکنولوژیکی -و مشخصاً در این مورد شبکههای اجتماعی- را یک ضرورت دانسته و بر توسعه بیچون و چرای آنها پافشاری میکنند.
در این صورت، رفتار طبیعی حکومتها چه خواهد بود؟ وقتی سران یک حکومت یا دولت میبینند قدرتشان در حال افول است و گروه یا گروههایی در پی تضعیف و بلکه سرنگونی آنها هستند، با این فناوریها چه کنند؟ ذات اعتراض و عبور از خط قرمزها برای بسیاری دلچسب و هیجانآور است و این شبکهها از قدرت عجیبی در عبور از خط قرمزها و هیجانی کردن جامعه برخوردارند. وقتی شما به عنوان رهبر یا رئیس یک کشور به چشم خود میبینید فناوریهایی که قرار بود در کوتاهترین زمان ممکن با کمترین هزینهها، کشورتان را به اوج توسعه برساند -شاید این کار را هم کرده باشند- حالا بلای جانتان شده و زمینه خداحافظی از قدرت را برایتان فراهم میکنند، چه انجام میدهید؟ اساماسها را محدود، سایتها و شبکهها را فیلتر میکنید؟ تهییجکنندگان را دستگیر و محاکمه میکنید یا…؟
به نظر میرسد حکومتها در نحوه مواجهه با این پدیدهها سردرگم بوده و فاقد استراتژی مشخص و مدون هستند. به عبارت دیگر، همچون مواجهه پدر با فرزند ناخلف خویش نه امکان و توان طرد آنها را دارند و نه میتوانند بدون اعمال محدودیتهای جدی عواقب فعالیتهای آزادانه کاربران را شاهد باشند؛ حتی در انگلیس!
انتهای پیام/
نظرات کاربران